غزل مناجاتی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
مـولای من ای از تـبـار آب و بـاران روح لـطـیف سـبز هر فـصل بهـاران در الـتهـاب لحـظـههـای بی تو بـودن هـمچـون یتـیـمانـیـم، سر در گـریـبان سوز دل یاران شفایش یک نگاه است از سوی تو ای گمشده از چـشمهامان مـولای من، مـولای من! آتـش گرفـتم چون هیمهای سوزان میان باد و طوفان پـای برهـنه، میروم در وادی عـشق مقـصد تویی ای آرزوی هر مسلمان! در ازدحام اشک و غم با شب نشـستم شـایـد تو را یـابم تو را ای مـاه تابان! قـصد زیـارت میکنم یا رب مـدد کن تا بشنوم من از حـبـیبت صوت قـرآن درد آشـنـایـم با شـمـا ای سـوتـه دلها لـطـف خـدا را دیـدهام در نـدبـههـاتان آدیـنـههـا بـوی خــدا و عــشـق دارنـد آدینه صبحی میرسی خورشید رخشان |